محل تبلیغات شما

  من را نمیتوان شناخت  

بهتر از آنکه تو شناخته ای

چشمان تو که ما هر دو در آن به خواب فرو میرویم

به روشنایی های انسانی من 

سرنوشتی زیبا تر ازشب های جهان می بخشند

چشمان تو 

که در آنها به سیر و سفر میپردازم

به جان جاده ها 

احساسی بیگانه از زمین می بخشند

چشمانت.

چشمانت را دوست دارم 

پل آلوار

و خدایی که در این نزدیکی است...

چشمانت را دوست میدارم

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست میدارم

چشمانت ,بخشند ,های ,چشمان ,دوست ,تو ,را دوست ,می بخشند ,چشمانت را ,سیر و ,به سیر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

physics