صدایش را می شنوم . صدای قلبم را حتی اگر بازی کودکانه ای همراهش باشد حتی اگر نفسم را حبس کنم یا تند تند نفس بکشم .! همیشه این قلب دارد حرف می زند . دو نت هم که بیشتر ندارد بالا و پایین . اما انگار سال هاست که صدایش را نشنیده گرفته ام ! دلم برایش می سوزد . نمی دانم چه می گوید فقط می دانم که یواشکی با تو حرف می زند . جای حسودی هم دارد . و خدایی که درون من است و من صادقانه هر لحظه از بودنم با او حرف می زنم ولی حتی صدایش را از نزدیکترین اعضایم نمی شنوم، صدایی که در تمام وجودم انعکاس یافته حتی در رگ هایم ! و خدایی که صبر می کند و می بخشد مرا به خاطر همه چیزهایی که می دانم و فراموش می کنم، می دانم و عمل نمی کنم و خدایی که هنوز مرا دوست دارد .
حس خوبی ست اگر بدانی یکی هست که حرف های تو را و صدای تو را نه از زبانت که از عمق قلبت می شنود دقیق و بی کم و کاست همه دلتنگی هایت را . به نام خدای درون آدم ها .
دانم ,حرف ,خدایی ,صدایش ,تو ,نمی ,خدایی که ,و خدایی ,می دانم ,صدایش را ,حرف می
درباره این سایت